1- "سفید" رنگ آرامش است. اگر در اتاقی با رنگ سفید بمانی ، از فرط آرامش دیوانه می شوی.
2- "سیاه" رنگ جدی است. اگر در اتاقی با رنگ سیاه بمانی ، از فرط نا امیدی دیوانه می شوی.
۳- "قرمز" رنگ جذاب و گرم است. اگر در اتاقی با رنگ قرمز بمانی ،از فرط هیجان دیوانه می شوی.
۴- "زرد" رنگ زندگی است. اگر در اتاقی با رنگ زرد بمانی ، از فرط اضطراب دیوانه می شوی.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اصولا اگر زیاد در اتاق بمانی دیوانه می شوی ، زیاد هم ربطی به رنگ ها ندارد...
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست خرده پولی
سر سوزن هوشی.
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
هم چو من مشروط
و اتاقی که در این نزدیکی است
پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم
پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف
می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانیست
دلتان زنده شود
چه خیالی، چه خیالی
خوب می دانم گپ زدن بیهودست
دانشم کم عمق است
خر زدن بیهودست...
کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضاء می کنند انسانهای منطقی هستند.
کسانی که بر عکس عقربههای ساعت امضاء می کنند دیر منطق را قبول می کنند و بیشتر غیر منطقی هستند.
کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند .
کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسانهای منظم هستند.
کسانی که با فشار امضاء می کنند در کودکی سختی کشیدهاند.
کسانی که پیچیده امضاء می کنند شکاک هستند.
کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند.
کسانی که در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند.
کسانی که اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناختهاند .
کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می کنند، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند.
شوهر : سلام من log in کردم.
زن : لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر : command or file name bad
زن : ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم.
شوهر : abort , syntax error , cancel , retry
زن : خوب حقوقتو چی کار کردی؟
شوهر : read only , file in use , try after some time
زن : پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر : sharing violation ,access denied
زن : می دونی ازدواج من با تو یک تصمیم اشتباه بود.
شوهر : date type mismatch
زن : تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر : by default
زن : پس حداقل بیا بریم بیرون شام بخوریم.
شوهر : hard disc full
زن : ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگیت چیه؟
شوهر : virus detect unknown
زن : خوب مادرم چی ؟
شوهر : unrecoverable error
زن : تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر : too many parameters
زن : خوب پس من میرم خونه بابام.
شوهر : Illegal operation be closed , program performed it will
زن : خوب گوشاتو باز کن ، من دیگه بر نمیگردم.
شوهر : close all program and logout for another user
زن : میدونی ، صحبت کردن با تو فایده نداره ،من رفتم.
غضنفر جان سلام ! ما همه اینجا حالمان خوب است. امیدوارم که تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من می گویم و جعفر آقا کفاش برایت مینویسد. بهش گفتم که این غضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند ، آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند .
وقتی تو رفتی همه ما از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که همه اتفاق ها توی 10 کیلومتری خانه ما افتاده است. اینجوری دیگر لازم نیست که هر روز پدرت بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همون آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک قبلی را آورده اینجانصب کرده و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان.
آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش 2 بار بارون اومد. اولیش 4 روز طول کشید دومیش 3 روز. این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید.
غضنفر جان ! آن کت و شلوار نارنجی که سفارش داده بودی را مجبور شدم جدا جدا براست پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگیک می کرد . ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم و توی کارتن مقوایی و جداگانه برایت فرستادم.
ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی الآن برگشت.
راستی حسن آقا هم مرد ! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقاهم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبر میکند نفس کم آورد و مرد !
شرمنده دیگه... خبر جدیدی نیست.
راستی غضنفر جان ، خواستم برایت یه خورده پول بفرستم ، ولی وقتی یادم آمد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم .