شرط عشق

شرط عشق: 

 

 

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از دردچشم خود نالید. 

بیماری زن شدت گرفت وآبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان ...  


شرط عشق 

 

 

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از دردچشم خود نالید. 

بیماری زن شدت گرفت وآبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از دردچشم می نالید. 

موعد عروسی فرا رسید . زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده،بود. 

همه مردم می گفتند چه خوب،عروس نازیبا همان بهترکه شوهرش نابینا باشد. 

۲سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت و مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.همه تعجب کردند. 

 

                          مرد گفت:"من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".